جوان آنلاین: پسری که از اختلال روانی رنج میبرد، پس از اینکه راننده تاکسی اینترنتی را به خاطر ندادن کرایه به قتل رساند، پدرش را به خاطر کینه قدیمی با شلیک گلوله به کام مرگ کشاند.
ساعت یک بامداد چهارشنبه دهم مرداد دختر جوانی وحشتزده با اداره پلیس تهران تماس گرفت و گفت برادر ۲۰ سالهاش به نام کیوان پدرش را به قتل رساندهاست.
وی گفت: «من و مادرم میهمان خانه مادربزرگم هستیم و دقایقی قبل برادرم پیش من آمد و عکسهای جسد خونین پدر را به من نشان داد و گفتم پدرم را به قتل رساندهاست.»
با اعلام این خبر بلافاصله تیمی از مأموران کلانتری ۱۰۹ بهارستان به محل اعزام شدند. مأموران پلیس در طبقه اول ساختمان سه طبقه مسکونی قدیمی در خیابان مازندران با جسد خونین مرد میانسالی به نام منوچهر روبهرو شدند که با ضربات متعدد چاقو و شلیک چند تیر به قتل رسیدهبود.
اخراج از خانه
با کشف جسد خونین مرد میانسال در خانهاش، قاضی محمد جواد شفیعی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران همراه اکیپی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی راهی محل شد و تحقیقات خود را درباره این حادثه خونین آغاز کرد.
بررسیها نشان داد منوچهر کارمند حراست یکی از دانشگاههای شهر تهران بوده و از مدتی قبل با پسر ۲۰ سالهاش اختلاف داشته و مدتی قبل هم او را از خانه بیرون میکند. مأموران دریافتند دقایقی از نیمهشب گذشته بود که همسایهها متوجه صدای تیراندازی از خانهای میشوند و به پلیس خبر میدهند، اما مشخص نمیشود که صدای شلیک گلولهها از کدام خانه به گوش رسیدهاست تا اینکه ساعت یک بامداد دختر جوانی حادثه خونین قتل پدرش را به پلیس خبر میدهد.
باورم نشد
مأموران در نخستین گام از دختر مقتول تحقیق کردند. وی گفت: «من و مادرم شب حادثه میهمان خانه مادربزرگم بودیم و پدرم به ما گفتهبود که از محل کار به خانهمان میرود. لحظاتی قبل برادرم با من تماس گرفت و گفت پدرم را کشته است. باورم نشد تا اینکه به خانه مادربزرگم آمد و عکسهایی که از جسد پدرم گرفتهبود، به من نشان داد. وقتی عکسها را دیدم فهمیدم برادرم با اسلحهای که همیشه همراه خود دارد، پدر را به قتل رساندهاست و به پلیس خبر دادم. سپس به سرعت همراه مادرم به خانهمان برگشتیم و با این صحنه هولناک روبهرو شدیم.»
گلولههای مشترک
در حالی که تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت، جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و گلولههای کشف شده از جسد هم برای بررسی در اختیار کارآگاهان اسلحهشناسی قرار گرفت. بررسی گلولهها حکایت از آن داشت گلولههای شلیک شده به مرد میانسال از همان اسلحهای شلیکشده که چند روز قبل راننده تاکسی اینترنتی با همان اسلحه به قتل رسیدهبود. چهار شب قبل از حادثه قتل مرد میانسال، مأموران کلانتری وردآورد ساعت ۳ بامداد جمعه پنجم مردادماه، جسد مرد جوانی را کشف کردهبودند که با شلیک هفت گلوله کلت کمری به قتل رسیدهبود. مأموران پلیس در بررسیهای فنی، هویت مقتول را به نام ابراهیم شناسایی کردند و مشخص شد وی راننده تاکسی اینترنتی است که روز پنجشنبه خانوادهاش اعلام مفقودی میکنند و چند ساعت بعد هم جسدش کشف میشود. از سوی دیگر مأموران متوجه شدند خودروی پژو پارس مقتول روز بعد از کشف جسد در خیابان مازندران و در نزدیکی خانه پدری کیوان کشف شدهاست. اطلاعات به دست آمده همه حکایت از آن داشت کیوان چند روز قبل از قتل پدرش ابراهیم را هم در حادثهای به قتل رساندهاست.
لباسهای خونی
مأموران دوباره از خواهر قاتل بازجویی کردند و وی راز دومین قتل را هم فاش کرد.
وی گفت: «شامگاه پنجشنبه برادرم با لباس خونی به خانه آمد. حالش خوب نبود و وقتی از او سؤال کردیم، گفت راننده خودرویی را به قتل رساندهاست. من و مادرم باور نکردیم، اما وقتی فهمیدیم مرتکب قتل شدهاست تصمیم گرفتیم به پلیس خبر دهیم. برادرم ما را تهدید به مرگ کرد و گفت اگر از این حادثه پلیس باخبر شود، ما را به قتل میرساند. از آنجایی که او این اواخر کارهای غیر عادی زیادی انجام میداد، ما هم از ترس سکوت کردیم.»
احتمال قتلهای زنجیرهای
با به دست آمدن این اطلاعات از آنجایی که متهم مسلح به کلت کمری بود، این فرضیه برای مأموران قوت گرفت که احتمال دارد متهم در مواجهه با حادثههای دیگری دوباره مرتکب قتل شود. بنابراین تیم زبدهای از مأموران پلیس برای دستگیری متهم وارد عمل شدند، اما متوجه شدند وی پس از حادثه به یکی از شهرهای شمالی گریختهاست. مأموران رد متهم را در خانه یکی از بستگانش در شمال کشور زدند و راهی آنجا شدند، اما مشخص شد وی به تهران بازگشتهاست و در نهایت وی را در منطقه تهرانپارس بازداشت کردند. مأموران در بازرسی بدنی کلت کمری همراه ۱۶فشنگ جنگی از وی کشف کردند.
متهم در بازجوییها به دو قتل اعتراف کرد. تحقیقات از قاتل برای بر ملا شدن زوایای پنهان دو حادثه ادامه دارد.
آب از سرم گذشته بود
متهم ۲۰ سال دارد و در طول چهار روز مرتکب دو قتل شدهاست. وی میگوید وقتی راننده خودروی مسافرکش را به قتل رساندم، متوجه شدم آب از سرم گذشته و، چون از پدرم کینه به دل داشتم، او را هم به قتل رساندم.
کیوان چه اختلافی با پدرت داشتی؟
از پدرم کینه داشتم و مدتی بود نقشه قتل او را طراحی کردهبودم.
چه کینهای؟
من به مادرم خیلی حساس بودم و پدرم هر روز مادر و خواهرم را جلوی چشمان من کتک میزد. ناراحتی مادرم برای من قابلتحمل نبود و مرا آزار میداد و در نهایت هم تصمیم گرفتم از پدرم انتقام بگیرم.
چرا پدرت از خانه بیرونت کرده بود؟
من مشکل روحی و روانی داشتم و حتی مدتی هم در بیمارستان بستری شدم و وقتی حالم بهتر شد، به خانه برگشتم. پدرم به من توجهی نمیکرد و میگفت من خلافکارم. او از رفتار و کارهای من خوشش نمیآمد و مرا از خانه بیرون کرد. پدرم زندگیام را خراب کرد و باعث شد همسرم را طلاق دهم.
بچه هم داری؟
نه تازه عقد کردهبودیم که از هم جدا شدیم.
پدرت کی از خانه بیرونت کرد؟
حدود سه یا چهار ماه قبل مرا از خانه بیرون کرد و به من اجازه نمیداد وارد خانه شوم.
در این مدت کجا میرفتی؟
پاتوق دوستانم در کرج.
اسلحه را از کجا تهیه کردی؟
من دنبال فرصتی بودم تا پدرم را به قتل برسانم و به همین دلیل اسلحه را مدتی قبل به قیمت ۷ میلیون تومان خریدم. شب حادثه هم وقتی فهمیدم مادر و خواهرم میهمان مادربزرگم هستند، مخفیانه وارد خانهمان شدم و در طبقه سوم مخفی شدم تا اینکه پدرم به خانه آمد. در فرصت مناسب با چاقو به او حمله کردم و بعد هم چند تیر به او شلیک کردم.
چه شد که به خواهرت خبر دادی؟
میخواستم بداند که من پدرم را کشتهام.
بعد کجا رفتی؟
به خانه عموی مادرم در شمال رفتم.
چرا دوباره به تهران برگشتی؟
پولهایم تمام شد و از طرفی هم عموی مادرم اصرار کرد به تهران برگردم و خودم را به پلیس معرفی کنم. وقتی از تاکسی در تهران پیاده شدم، مأموران دستبند به دستانم زدند.
چرا راننده تاکسی اینترنتی را به قتل رساندی؟
شب حادثه خودروی اینترنتی از کرج به مقصد تهران کرایه کردم. در نزدیکی ایستگاه وردآورد به او گفتم پول ندارم. راننده عصبانی شد و از من خواست پیاده شوم که با اسلحه هفت تیر به او شلیک کردم و بعد جسدش را در همان نزدیکی از ماشین به بیرون انداختم و خودرویش را هم در نزدیکی خانهمان رها کردم.
چرا حادثه قتل راننده را به خواهرت گفتی؟
لباسها و دستانم خونی بود و خواهر و مادرم فکر میکردند با کسی درگیر شدهام، اما واقعیتش را به آنها گفتم که مرتکب قتل شدهام. به آنها گفتم آب از سرم گذشته و از این به بعد هر کسی سر راهم قرار گیرد و مرا اذیت کند، او را به قتل میرسانم و تهدیدشان کردم اگر موضوع را به پلیس خبر دهید، شما را هم میکشم. آنها هم ترسیدند و در این چند روز سکوت کردند.
فکر نمیکردی از طریق تلفن همراهت که تاکسی گرفتی شناسایی شوی؟
نه. آن شب با تلفن همراه خودم تاکسی اینترنتی نگرفتم. مردی کنار خیابان ایستادهبود که از او خواهش کردم برای من تاکسی اینترنتی بگیرد و به او گفتم تلفن همراه ندارم و او هم قبول کرد و برای من تاکسی اینترنتی گرفت.